معنی از سلسله های حاکم پس از بر افتادن ایلخانان

حل جدول

از سلسله های حاکم پس از بر افتادن ایلخانان

سربداران


موسس سلسله ایلخانان

هلاکوخان


از سلسله های حاکم بر ایران

ایلخانان

ایلخانان، تیموریان


ایلخانان، تیموریان

از سلسله های حاکم بر ایران


ایلخانان ،تیموریان

از سلسله های حاکم بر ایران


از سلسله های حاکم بر هندوستان

سلسله گوپتا

گورکانیان، سلسله گوپتا

لغت نامه دهخدا

پس افتادن

پس افتادن. [پ َاُ دَ] (مص مرکب) عقب افتادن. تأخیر:
چونکه گله بازگردد از ورود
پس فتد آن بز که پیش آهنگ بود.
مولوی.
|| نکس. عود مرض در حال نقاهت. || غش کردن یا مردن. افتادن به پشت و مردن.


حاکم

حاکم. [ک ِ] (اِخ) جعفر زیادی. رجوع به جعفر زیادی حاکم... و حاکم امیرک شود.

حاکم. [ک ِ] (اِخ) ابوعلی فاطمی. رجوع به حاکم بأمر اﷲ فاطمی شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

پس افتادن

تاخیر، عقب افتادن

فرهنگ معین

پس افتادن

عقب افتادن، عقب ماندن، افتادن به پشت و مردن. [خوانش: (~. اُ دَ) (مص ل.)]

فارسی به عربی

حاکم

حاکم، رییس البلدیه

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

از سلسله های حاکم پس از بر افتادن ایلخانان

1829

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری