معنی از شاخههای مدرن فیزیک
حل جدول
الکترونیک
از شاخههای فیزیک
الکتروتکنیک
الکترونیک
بخشى از فیزیک مدرن
کوانتم
مدرن
نو، جدید
لغت نامه دهخدا
مدرن. [م ُ رِ] (ع ص) حطب مدرن، هیمه ٔ خشک. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). یابس. (متن اللغه) (اقرب الموارد). || جامه ٔ چرکین. || چرکین گرداننده. || شترانی که علف ریزه ٔ خشک را چرند. (آنندراج).
مدرن. [م ُ دِ] (فرانسوی، ص) تازه. نو. جدید. تازه باب شده. مد روز. باب روز.
فرهنگ معین
(مُ دِ) [فر.] (اِ.) تازه، باب روز.
فرهنگ واژههای فارسی سره
امروزین، نوین
فارسی به ایتالیایی
moderno
فارسی به آلمانی
Modern, Neuzeitlich
کلمات بیگانه به فارسی
نوین، امروزین
فارسی به عربی
حدیث
معادل ابجد
1351