معنی از شاعران شیعی مذهب قرن هشتم

واژه پیشنهادی

از شاعران قرن هشتم

اوحدی مراغه ای

حافظ شیرازی

سلمان ساوجی

عبید زاکانی

ابن یمین

امیر خسرو دهلوی

حیدر شیرازی

خواجوی کرمانی

شیخ محمود شبستری

لغت نامه دهخدا

شیعی

شیعی. [عی ی / عی] (ص نسبی) پیرو و یاور و مقتدی می باشد. (نقض الفضائح ص 177). آنکه پیروی علی کند وشیعه باشد. (از اقرب الموارد). صاحب مذهب شیعه. دارای مذهب امامیه. از خاصه. از ارباب تشیع. از متشیعه.اهل تشیع. رافضی. روافض (این دو لغت آخرین اسمی است که متعصبین اهل سنت به شیعه دهند). امامی. جعفری. منسوب به شیعه، ولی وقتی مطلق گویند متبادر شیعی جعفری و شیعی دوازده امامی باشد. مقابل سنی. (یادداشت مؤلف): مردمان قم شیعی اند. (حدود العالم).
تا هست خلاف شیعی و سنی
تا هست وفاق طبعی و دهری.
منوچهری.
|| منسوب به گروه شیعه. (از انساب سمعانی) (ناظم الاطباء). منسوب به شیعه ٔ علی بن ابیطالب. (از غیاث) (از آنندراج):
گر ناصبیت برد عمر باشی
ور شیعی خواندت علی نامی.
ناصرخسرو.


علی شیعی

علی شیعی. [ع َ ی ِ شی] (اِخ) ابن احمد ابیوردی شیعی. مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن ابی قره. متکلم قرن دهم هَ. ق. رجوع به علی ابیوردی شود.

فرهنگ فارسی آزاد

شیعی

شِیْعِی، پیرو مذهب شِیْعَه

شِیْعِیّ: یک شیعه- واحد شیعه،

معادل ابجد

از شاعران شیعی مذهب قرن هشتم

2862

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری