معنی از شعب مسیحیت

حل جدول

از شعب مسیحیت

ارتودکس

پروتستان


از شعب دین مسیحیت

ارتدوکس، کاتولیک، پروتستان

ارتودکس

لغت نامه دهخدا

شعب

شعب. [ش َ] (اِخ) بطنی است از همدان. (منتهی الارب).

شعب. [ش ُ] (ع ص، اِ) ج ِ اَشعَب، شَعباء. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به اشعب و شعباء شود. || شعب الزمان، حالات روزگار. (از اقرب الموارد). || شعب السفود؛ دندانه های آن. و سفود آهن سیخ مانندی است که گوشت را در آن بریان کنند. (از اقرب الموارد).

شعب. [ش ِ] (اِخ) نام موضعی است. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). اسم قطعه ای واقع بین عقبه و قاع در راه مکه در سه میلی. (از معجم البلدان).

شعب. [ش َ] (اِخ) کوهی است به یمن و آن را ذوشعبین گویند. (منتهی الارب) (آنندراج). کوهی است در یمامه. (از معجم البلدان).

شعب. [ش َ ع َ] (ع مص) گشاده گردیدن میان دو دوش و یا دو شاخ. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).

شعب. [ش ُ] (اِخ) وادیی است میان حرمین که در وادی صفرا می ریزد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). وادیی است میان مکه و مدینه که به وادی الصفرا فروریزد. (از معجم البلدان).

شعب. [ش َ ع َ] (ع اِمص) دوری در میان دو دوش و یا دو شاخ گاو و جز آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد).

شعب. [ش ُ ع ُ] (ع اِ) ج ِ شَعیب. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). ج ِ شعیب به معنی توشه دان یا توشه دان از دو چرم دوخته یا از دو طرف بریده و مشک کهنه. (آنندراج). رجوع به شعیب شود.

شعب. [ش ِ] (ع اِ) راه در کوه. ج، شِعاب. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). راهی که در کوه باشد. (غیاث اللغات). غار. (غیاث اللغات). دَرِ کوه. (دهار) (مهذب الاسماء). در غاله. (زمخشری): آشیانه گرفتند برشقی راسخ و شعبی راسی. (سندبادنامه ص 120). تنی چند از مردان واقعه دیده ٔ کارآزموده را بفرستادند تا در شعب جبل پنهان شدند. (گلستان سعدی). || بیراهه در زیر زمین. (از منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || گشادگی میان دو کوه. ج، شِعاب. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد). || شکاف و رخنه. (ناظم الاطباء). || داغی است مر شتران را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد). || حی (قبیله ٔ) بزرگ. || ناحیه، ج، شِعاب. (از اقرب الموارد).

شعب. [ش ُ ع َ] (ع اِ) ج ِ شُعبَه. (دهار) (ناظم الاطباء) (ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص 61) (غیاث اللغات). شعبه ها. (از ناظم الاطباء). رجوع به شعبه و شعبه شود.
- شعب الفرس، اطراف اسب و هر چیز از آن که بند باشد مانند: سر کتف و جز آن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از آنندراج).
|| انگشتان. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). || هر دو دست یا هر دو پای یا هر دو پای و هر دو لب شرم زن. و فی الحدیث: اذا قعد بین شعبها الاربع و جهد وجب الغسل. و نیز گفته اند: محل دو ران (فخذان). (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج). دو دست و دو پای زن. (از اقرب الموارد). || شاخه ها و فرعها.و رجوع به شعبه شود. || ریشه ها. || انگشتها و پنجه. (ناظم الاطباء).


مسیحیت

مسیحیت. [م َ حی ی َ](ع مص جعلی، اِمص)مسیحی بودن. عیسویت. نصرانیت. آئین مسیحی. دین مسیحی. خاج پرستی. و رجوع به مسیح و مسیحا و مسیحی شود.

معادل ابجد

از شعب مسیحیت

908

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری