معنی از شعرای آزادیخواه
حل جدول
عارف قزوینی
از شعرای آزادیخواه معاصر
عارف قزوینی
آزادیخواه
لیبرال
رویگرزاده آزادیخواه
یعقوب لیث
لغت نامه دهخدا
آزادیخواه. [خوا / خا] (نف مرکب) طرفدار حکومت آزاد. آزادی طلب.
شعرای غموص
شعرای غموص. [ش ِ ی ِغ َ] (اِخ) شعرای غمیصاء. شعرای شامی. (از مهذب الاسماء) (از یادداشت مؤلف). رجوع به شعرای شامی شود.
شعرای غمیصاء
شعرای غمیصاء. [ش ِ ی ِ غ ُ م َ] (اِخ) شعرای شامی. (از جهان دانش) (مفاتیح). رجوع به شعرای شامی شود.
شعرای شامیه
شعرای شامیه. [ش ِ ی ِ می ی َ] (اِخ) شعرای شامی. (یادداشت مؤلف). رجوع به شعرای شامی و شِعْری ̍ شود.
شعرای یمانیه
شعرای یمانیه. [ش ِ ی ِ ی َ نی ی َ] (اِخ) شعرای یمانی. (یادداشت مؤلف).
شعرای عبور
شعرای عبور. [ش ِ ی ِ ع َ] (اِخ) نام دیگر شعرای یمانی است. (از جهان دانش). شعرای یمانیه. کلب اصغر. کلب مقدم. (یادداشت مؤلف).
شعرای یمانی
شعرای یمانی. [ش ِی ِ ی َ] (اِخ) کوکبی است روشن از قدر اول در صورت فلکی کلب اکبر، و آنرا شعرای عَبور نیز نامند. (از جهان دانش). آن بزرگ روشن که بر دهان کلب الجبار است او را شعرای یمانی خوانند... و نیز عَبور خوانند ای گذرنده. (التفهیم). نام درخشان ترین ثوابت آسمان ماست که در هر ثانیه از 18 تا 22 میل از منظومه ٔ شمسی دور میشود و در زمان بطلمیوس رنگ آن چون مریخ سرخ بوده و اینک سپیدی است که به کبودی زند و آنرا شعرای عَبور نیز خوانند. شعری العبور. تشتر. شعری الیمانیه. نهر. (از یادداشت مؤلف). ستاره ای است روشن که به طرف جنوب تابد و چون یمن به طرف جنوب غرب واقع است لذا به یمن نسبت کرده اند و بعضی نوشته اند که غروب او بر طرف یمن باشد و بعضی نوشته اند که شعرای یمانی سهیل را گویند و این خطاست. (از آنندراج) (از غیاث اللغات). و رجوع به شِعْری ̍ شود.
فرهنگ معین
(خا) (ص فا.) آزادی طلب، دوستدار آز ادی، طرفدار آزادی.
فرهنگ فارسی هوشیار
طرفذار حکومت آزاد، آزادی طلب
فارسی به ایتالیایی
liberale
واژه پیشنهادی
اسپارتاکوس
معادل ابجد
1224