معنی از غنایم نادرشاه از هندوستان
حل جدول
کوه نور
از غنایم نادرشاه
تخت طاووس
نادرشاه
اولین پادشاه افشاریان
موسس سلسله افشاریان
غنایم جنگی
اخترمه
هندوستان
کشور عجایب
کشور هفتاد و دو ملت
فرهنگ معین
(غَ یِ) [ع. غنائم] (اِ.) جِ غنیمت.
فرهنگ عمید
غنیمت
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) جمع غنیمت مالهایی که بی دست رنج نصیب گردد.
لغت نامه دهخدا
نادرشاه. [دِ] (اِخ) پادشاه افغانستان که به سال 1880 م. در دهرا دون هندوستان به دنیا آمد و در سال 1929 م. به سلطنت افغانستان رسید. نادرشاه پسر محمد یوسف خان برادر دوست محمدخان امیر سابق افغانستان بود، و قبل از رسیدن به سلطنت نادرخان نامیده میشد. در بیست و نه سالگی به خدمت قشون درآمد و در 1907 م. به درجه ٔ ژنرالی رسید. در سومین جنگ انگلیس و افغان، به هند هجوم کرد و تال راگرفت و بعنوان نجات بخش افغان شهرت یافت و وقتی که صلح برقرار شد به وزارت جنگ رسید. در سال 1924 وزیر مختار افغانستان در پاریس گردید. در سال 1926 نادرخان شغل سیاسی خود را ترک گفت و مدتی در نیس گذراند، ولی بعداً به هند آمد و در مرز افغانستان سپاهی تجهیزکرد و کابل را مسخر ساخت. سرانجام بزرگان و روحانیون افغان انجمن کردند و نادرخان را به سلطنت برگزیدندو نادرخان رأی این مجمع را پذیرفته و در 15 اکتبر 1929م. بعنوان نادرشاه به تخت پادشاهی افغان نشست.
هندوستان
هندوستان. [هَِ] (اِخ) هند. هندستان. کشور هند:
خورد خواهد شاهد و شاه فلک محروروار
آن همه کافور کز هندوستان افشانده اند.
خاقانی.
پیل آمد از هندوستان، آورده طوطی بیکران
اینک به صحرا بی نشان طوطی است مانا ریخته.
خاقانی.
از نظاره موی را جانی که هر مویی مرا
طوطی گویاست کز هندوستان آورده ام.
خاقانی.
مدتی از نیل خم آسمان
نیل گری کرد به هندوستان.
نظامی.
آن شنیدستی که در هندوستان
دید دانایی گروهی دوستان.
مولوی.
رجوع به هند شود.
هندوستان. [هَِ] (اِخ) دهی است از بخش قاین شهرستان بیرجند. دارای 46 تن سکنه، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و پنبه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
فارسی به عربی
هند
فارسی به آلمانی
Indien
معادل ابجد
2254