معنی از فاکتور انتقال خون
حل جدول
ارهاش
فاکتور
بیجک، سیاهه، صورت، عامل، عملگر
صورتحساب
برگ خرید
سیاهه فروش
کاغذ خرید
فرهنگ فارسی هوشیار
برگهای کوچک صورت خرید جنس را فاکتور گویند
واژه پیشنهادی
ارهاش
لغت نامه دهخدا
فاکتور. [تُرْ] (فرانسوی / انگلیسی، اِ) عامل. (از وبستر). || حق العمل کار. (حییم). || در اصطلاح بازار، برگهای کوچک صورت خرید جنس را فاکتور می گویند. این استعمال درست نیست.
فرهنگ عمید
صورتحساب
فرهنگ واژههای فارسی سره
سازه
فارسی به انگلیسی
Invoice
عربی به فارسی
انتقال , عبور , تغییر از یک حالت بحالت دیگر , مرحله تغییر , برزخ , انتقالی
معادل ابجد
1953