معنی از پهلوانان اساطیری آشور

حل جدول

از پهلوانان اساطیری آشور

گیلگمش


از پهلوانان اساطیری سومر

گیلگمش


آشور

سرزمینی باستانی بین دو رود دجله و فرات


آشور بانیپال

بزرگترین پادشاه آشور


پهلوانان

یلان

یاحق

لغت نامه دهخدا

اساطیری

اساطیری. [اَ] (ص نسبی) منسوب به اساطیر.


آشور

آشور. (نف مرخم) در کلمات مرکبه مثل دویت آشور و تنورآشور، مخفف آشورنده است، یعنی بهم زننده.

آشور. (اِخ) نام پسر دوم سام بن نوح، و مملکت آشور به نام او خوانده شده است.

آشور. (اِخ) رجوع به آسوریان شود.

آشور. (اِخ) نام رب النوع بزرگ آسوریان.

فرهنگ فارسی هوشیار

اساطیری

(صفت) منسوب به اساطیر داستانی افسانه یی خیالی خرافی.

فرهنگ معین

آشور

(اِ.) گوشه ای است در دستگاه راست ماهور و دستگاه راست پنجگاه.

نام های ایرانی

آشور

پسرانه، برهم زننده، تغییر دهنده، نام دومین فرزند سام که نینوا را بنا نهاد

گویش مازندرانی

آشور

از مراتع سابق شبه جزیره ی میانکاله بهشهر که دهکده ی آشوراده...

معادل ابجد

از پهلوانان اساطیری آشور

951

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری