معنی از کارمندان سفارتخانه

لغت نامه دهخدا

سفارتخانه

سفارتخانه. [س َ رَ ن َ / ن ِ] (اِ مرکب) خانه ای که در آن هیئت سفارت به اجرای امور سیاسی مربوط بکشور خویش مشغول گردند. (فرهنگ فارسی معین). محل جمع شدن نماینده ٔ خارجی. مرکز سیاست کشوری.

فرهنگ معین

سفارتخانه

(س رَ. نَ یا نِ) [ع - فا.] (اِمر.) محلی که در آن سفیر و کارمندانش به اجرای امور سیاسی مربوط به کشور خویش مشغول هستند، کنسولگری.

فارسی به عربی

سفارتخانه

دار السفاره


کارمندان

موظفون

فرهنگ عمید

سفارتخانه

خانه‌ای که سفیر و کارمندانش در آنجا به امور سیاسی مربوط به خود اشتغال دارند، جای سفیر،

فرهنگ فارسی هوشیار

سفارتخانه

خانه ای که در آن هیئت سفارت به اجرای امور سیاسی مربوط بکشور خویش مشغول کردند، جای سفیر

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

جلسه کارمندان

نشست کارمندان

کلمات بیگانه به فارسی

جلسه کارمندان

نشست کارمندان

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

از کارمندان سفارتخانه

1771

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری