معنی از کمپانی‌های مشهور فیلم عکاسی

فرهنگ فارسی هوشیار

عکاسی

‎ عمل و شغل عکاس. یا فن عکاسی. عکس برداری، (اسم) مغازه عکاسی.

لغت نامه دهخدا

عکاسی

عکاسی. [ع َک ْکا] (حامص) عمل و شغل عکاس. (فرهنگ فارسی معین).
- فن عکاسی، عکس برداری. (فرهنگ فارسی معین): آقا رضای پیشخدمت حضور همایون چون در فن عکاسی به درجه ٔ کمال رسیده به لقب عکاس باشی سرافراز گردید. (مرآهالبلدان ج 1 ص 20). و رجوع به عکس برداری شود.
|| (اِ مرکب) مغازه ٔ عکاسی. (فرهنگ فارسی معین). عکاسخانه. و رجوع به عکاسخانه شود.


مشهور

مشهور. [م َ](ع ص) معروف. ج، مشاهیر.(مهذب الاسماء). شناخته.(دهار). شهیر.(منتهی الارب). معروف. جای مذکورو بزرگ و نام آور. ج، مشاهیر.(ناظم الاطباء)(از آنندراج). آشکارشده و معروف گشته و شهرت کرده شده و نیک شناخته شده و فاش کرده شده و شایعشده و روشناس گشته و نامدار و نامور و صاحب جلال و بزرگوار.(ناظم الاطباء). نامی. نیک شناخته شده. بنام. نام بردار. شهیر. بلندآوازه.و با کردن و شدن و گردیدن و گشتن و بودن صرف شود. ج، مشاهیر، مشهورین.(از یادداشت مؤلف):
هرگز نشود خسیس و کاهل
اندر دو جهان به خیر مشهور.
ناصرخسرو.
ای بزرگی که بر سپهر شرف
رأی تو آفتاب مشهور است.
مسعودسعد.
زهی پادشاهی که ملک شرف
به نظم تو گشته ست مشهورنام.
سوزنی.
نماندحاتم طایی ولیک تا به ابد
بماند نام بلندش به نیکویی مشهور.
(گلستان).
مقامات او در دیار عرب مذکور بود و به کرامات مشهور.(گلستان). مالداری را شنیدم که به بخل اندر چنان مشهور بود که حاتم طایی در کرم.(گلستان چ قریب ص 109).
هرکه مشهور شد به بی ادبی
دیگر از وی امید خیر مدار.
سعدی.
- مشهور عالم، آنکه همه ٔ عالم وی را میشناسند. وخنیده.(ناظم الاطباء).
||(اصطلاح حدیث) حدیثی که پیش اهل حدیث خاصه یا پیش ایشان و پیش دیگران شهرت یافته باشد، و این منقسم میشود به متواتر همچو واقعه ٔ بدرو به غیرمتواتر همچون اعمال بالنیات.(نفایس الفنون). در اصطلاح اهل حدیث و روایت «حدیث مشهور» آن باشد که شایع باشد. جماعتی از اهل حدیث، روایت کرده باشند.(از درایه از فرهنگ علوم تألیف سجادی). || شمشیر برکشنده از نیام.(ناظم الاطباء).

فارسی به عربی

فیلم عکاسی

فلم


عکاسی

تصویر فوتوغرافی


مشهور

تاریخی، عالی، کبیر، مشهور

فارسی به آلمانی

فیلم عکاسی

Film (n), Filmen, Verfilmen

واژه پیشنهادی

از تجهیزات عکاسی

فیلم عکاسی

دوربین عکاسی


از لوازم عکاسی

دوربین عکاسی، رفلکتور، کیت فلاش، چادر عکاسی، چتر عکاسی، لامپ های نور ثابت

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

عکاسی

فرتورخانه

ترکی به فارسی

مشهور

مشهور

عربی به فارسی

مشهور

بلند اوازه , مشهور , معروف , نامی , عالی

معادل ابجد

از کمپانی‌های مشهور فیلم عکاسی

1019

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری