معنی استجابت
فرهنگ معین
(اِ تِ بَ) [ع.] (مص م.) پاسخ گفتن، پذیرفتن.
فرهنگ عمید
پذیرفته شدن، مستجاب شدن،
[قدیمی] قبول کردن، پذیرفتن،
حل جدول
پذیرفتن دعا
فرهنگ واژههای فارسی سره
پذیرفتن، پذیرش
مترادف و متضاد زبان فارسی
اجابت، برآوری، پذیرش، قبول
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) پاسخ گفتن پذیرفتن.
فرهنگ فارسی آزاد
اِسْتِجابَت، قبول کردن، پذیرفتن، جواب خواستن،
معادل ابجد
867