معنی استنتاج

فارسی به انگلیسی

استنتاج‌

Eduction, Extrapolation, Understanding

فارسی به عربی

استنتاج

اثمار، استدلال، استنتاج، اشتقاق، حث، استنباط


استنتاج کردن

استنتج، اقنع، تطور

عربی به فارسی

استنتاج

پایان , فرجام , اختتام , انجام , نتیجه , استنتاج

لغت نامه دهخدا

استنتاج

استنتاج. [اِ ت ِ] (ع مص) طلب انتاج و استخراج نتیجه از مقدمات. || طلب فرزند کردن.

فرهنگ معین

استنتاج

(اِ تِ) [ع.] (مص م.) نتیجه گرفتن، نتیجه خواستن.

فرهنگ عمید

استنتاج

نتیجه گرفتن،
(منطق) نتیجه گرفتن از مقدمه،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

استنتاج

بهره وری، بدست آوردن

مترادف و متضاد زبان فارسی

استنتاج

استقراء، برداشت، نتیجه‌گیری

فرهنگ فارسی هوشیار

استنتاج

‎ بازجستن، بازیافتن بازیافت از زمینه و آغازه (مصدر) طلب نتیجه کردن استخراج نتیجه کردن استخراج نتیجه کردن از مقدمات. جمع: استنتاجات.

فرهنگ فارسی آزاد

استنتاج

اِستِنتاج، نتیجه گرفتن، استخراج نتیجه از مقدمات کردن،

فارسی به آلمانی

استنتاج

Abschluß (m), Beschluß (m), Entschluss (m), Rückschluß (m), Schluss (m)

انگلیسی به فارسی

induction

استنتاج


subsumption

استنتاج

معادل ابجد

استنتاج

915

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری