معنی استهزا
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
تمسخر، ریشخند، سخریه، مسخره، مضحکه، شوخی، طنز، فسوس، لودگی، هزل
فارسی به عربی
سخریه
فرهنگ عمید
مسخره کردن، ریشخند کردن،
فارسی به انگلیسی
Ridicule, Scoff
استهزا آمیز
Derisive, Ridiculous
استهزا کننده
Scoffer
استهزا کردن
Smile
نام استهزا آمیز
Nickname
فرهنگ فارسی هوشیار
بر کسی خندیدن، طنز، تمسخر، تمسخر کردن، ریشخند کردن، تهکم (مصدر) افسوس کردن ریشخند نمودن.
استهزا ء
ریشخند افسونگری دست انداختن (مصدر) افسوس کردن ریشخند نمودن.
استهزا ء کردن
فیردن، برگرفتن، شیشکی بستن
واژه پیشنهادی
فسوسی
معادل ابجد
474