معنی اسواط

لغت نامه دهخدا

اسواط

اسواط. [اَس ْ] (ع اِ) ج ِ سوط. تازیانه ها. (منتهی الارب).
- دارهالاسواط، یکی از دارات عرب در ظهر ابرق، درمضجع، و آن برقه بیضاء است ازآن ِ بنی قیس بن جزٔبن کعب بن ابی بکربن کلاب. (معجم البلدان).

فرهنگ عمید

حل جدول

اسواط

تازیانه ها

فرهنگ فارسی هوشیار

اسواط

ج سوط، تازیانه ها

معادل ابجد

اسواط

77

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری