معنی اسپند

لغت نامه دهخدا

اسپند

اسپند. [اِ پ َ] (اِخ) رودخانه ای است که به بحر خزر ریزد ومحل صید ماهی باشد. (جغرافیای طبیعی کیهان ص 16).

اسپند. [اِ پ َ] (اِ) دانه ای باشد که بجهت چشم زخم در آتش ریزند. (برهان). حرمل. (تاج العروس) (تحفه ٔ حکیم مؤمن). حرمل احمر. حرمل عامی. حرمله. اسفند. سپند. سِبَنْج و گیاه آن دانه، رَضرضه است. (بحر الجواهر):
ای سپندی منشین خیز و سپند آر سپند
تا ترا سازم ازین چشم گرامی مجمر
چشم بد را ز چنان شاه بگردان بسپند
کآفرین باد بر آن صورت زیبامنظر.
فرخی.
خیز و دفع چشم بد اسپند سوز.
مولوی.
- امثال:
آتش و اسپند. رجوع به مثل آتش و اسپند در امثال و حکم شود.
|| این کلمه همچون مزید مقدمی در کلمات: اسپندار، اسفندار، اسپندارمذ، اسفندارمذ، و مزید مؤخری در هزاراسپند، ماراسپند بکار رفته است. رجوع به اسفند شود.

اسپند. [اِ پ َ] (اِخ) (میرزا...) یا (امیر...) ابن قرایوسف. وی بعد از فوت پدر قلعه ٔ بایزید را در حوالی رود ارس که نفایس بیشمار و ذخیره های بسیار قرایوسف بدانجا بود، بتصرف درآورد و بعضی از مردم خودرا در آنجا مضبوط کرد و در این زمان شاهرخ میرزای تیموری کمند همت بر کنگره ٔ تسخیر قلعه ٔ بایزید انداخته بیست وسوم جمادی الاول سال 824 هَ. ق. در حوالی آن حصار نزول اجلال فرمود و کس فرستاد کوتوال را به اطاعت و انقیاد دعوت کرد و آن مردم از تسلیم قلعه سر باززده لشکر قیامت اثر، آغاز افروختن نیران جنگ و انداختن تیر و سنگ کردند و محصوران بعزم ممانعت و محاربت پیش آمده زمان کوشش از صباح تا نماز دیگر امتداد داشت ودر آخر همان روز که بحقیقت وقت غروب آفتاب دولت مخالفان بود، جنود ظفرورود رخنه ها در دیوار باغ بایزید انداخته بتأیید الهی پیکر فتح و ظفر جلوه گر گشت و غنایم بسیار نصیب چریک ظفرشعار شده رایت آفتاب اشراق به صوب ییلاق الاباغ در حرکت آمد. (حبیب السیر جزو3 ازج 3 ص 197 و 198). و رجوع به مجالس المؤمنین شود.

فرهنگ عمید

اسپند

اسفند

تعبیر خواب

اسپند

اسفند یا اسپند دود کردن در خواب نمایانگر هراسی است که از آینده دارید.چنانچه در خواب دیدید که اسفند در آتش می افکنید موردی پیش می آید که از انجام کاری هراس دارید. اسفند را در بیداری برای دفع چشم زخم دشمنان و بد خواهان در آتش می افکنیم در خواب نیز تجسم مکانیسم دفاعی روح ماست در مقابل حوادث بیم آور آینده و به هیچ وجه بد نیست.
- منوچهر مطیعی تهرانی

فرهنگ معین

اسپند

(اِ پَ) (اِ.) نک اسفند.


مار اسپند

نام روز بیست و نهم از هر ماه شمسی، نام ایزد موکل بر آب. [خوانش: (اِ پَ) (اِ.)]

گویش مازندرانی

اسپند

روستایی از دهستان لیتکوه آمل


اسپن

ماه اسفند، اسپند

فرهنگ فارسی هوشیار

اسپند

دانه ای باشد که بجهت چشم زخم در آتش ریزند، اسفند


خردل سفید

سپید اسپند

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

اسفند

اسپند

حل جدول

گیاه چشم زخم

اسپند، اسفند

معادل ابجد

اسپند

117

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری