معنی اسکاچ

فرهنگ معین

اسکاچ

مأخوذ از اسکاچ برایت که نام تجاری یک نوع لیف ظرفشویی است برای شستن ظروف آشپزخانه، مأخوذ از نام اسکاچ که نام تجارتی نوعی چسب است. نوار چسب بی رنگ، نوعی ویسکی، پارچه چهارخانه: دامن اسکاچ. [خوانش: (اِ) (اِ.)]

فارسی به انگلیسی

اسکاچ‌

Dishcloth, Scotch

حل جدول

واژه پیشنهادی

انگلیسی به فارسی

scotch

نوار چسب اسکاچ

فرانسوی به فارسی

" cossais (adjectif; adverbe) "

ویسکی اسکاتلندی , اسکاتلندی , چاک , خراش , زخم , چاک دادن , زخمی کردن , له کردن , مسدود کردن , مانع غلتیدن شدن , مردد بودن , نوار چسب اسکاچ.

سوئدی به فارسی

skotsk

ویسکی اسکاتلندی، اسکاتلندی، چاک، خراش، زخم، چاک دادن، زخمی کردن، له کردن، مسدود کردن، مانع غلتیدن شدن، مردد بودن، نوار چسب اسکاچ، اسکاتلندی، اسکاتلندی، خسیسانه،

معادل ابجد

اسکاچ

85

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری