معنی اسکلت

لغت نامه دهخدا

اسکلت

اسکلت. [اِ ک ِ ل ِ] (فرانسوی، اِ) (از یونانی اسکلتس) استخوان بندی بدن آدمی و حیوان.
- مثل اسکلت، سخت لاغر.

فرهنگ معین

اسکلت

داربست یا چارچوبی از استخوان های مربوط به هم که به بدن جانوران شکل می بخشد، استخوان - بندی (فره)، (عا.) بسیار لاغر، چهار - چوب، استخوان بندی تحمل کننده بار ساختمان، بتونی ویژگی ساختمانی با اسکلت ساخته [خوانش: (اِ کِ لِ) [فر.] (اِ.)]

فرهنگ عمید

اسکلت

(زیست‌شناسی) = استخوان‌بندی
بخش تحمل‌کنندۀ بار ساختمان، چوب‌بست،
[عامیانه، مجاز] شخص بسیار لاغراندام،

حل جدول

اسکلت

استخوان بندی

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

اسکلت

استخوا نبندی

مترادف و متضاد زبان فارسی

اسکلت

استخوان‌بندی، ساختار

فارسی به انگلیسی

اسکلت‌

Frame-Work, Shell, Skeleton

فارسی به ترکی

فارسی به عربی

اسکلت

هیکل، هیکل عظمی

فرهنگ فارسی هوشیار

اسکلت

استخوان بندی بدن آدمی وحیوان

فارسی به ایتالیایی

اسکلت

scheletro

معادل ابجد

اسکلت

511

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری