معنی اشام
لغت نامه دهخدا
اشام. [اِ] (ع مص) بشام رفتن. (منتهی الارب). به شام شدن. اِشْآم.
اشام. [اَ] (اِ) خوراک بقدر حاجت باشد که به عربی قوت لایموت گویند. (برهان) (هفت قلزم). آشام:
پناه سوی قناعت همی برم زین قوم
که اهل خانه ٔ خود را اشام می ندهند.
کمال اسماعیل.
|| آش تنک لطیف. (مؤید الفضلاء).
فرهنگ عمید
شومتر، نامبارکتر، بدفالتر،
حل جدول
نام پسرانه
معادل ابجد
342