معنی اشفته
حل جدول
پریشان، نابه سامان، نابسامان
اشفته و پریشان
افشان، آسیمه سر، مضطرب، سرگردان، سرگشته، پریشان حال، سردرگم
بی قرار و اشفته
نابه سامان
فارسی به عربی
فارسی به آلمانی
Unordentlich, Durcheinanderbringen, Rückschlag (m), Stören, Unkrempeln
اشفته کردن
Durcheinanderbringen, Rückschlag (m), Stören, Unkrempeln, Durcheinander (n), Schlamassel (m)
چیز اشفته ونامرتب
Pastete (f), Torte (f), Tortenstück (n)
واژه پیشنهادی
طوفانی
فرانسوی به فارسی
فنلاندی به فارسی
اشفته , ناراحت.
معادل ابجد
786