معنی اشهر

لغت نامه دهخدا

اشهر

اشهر. [اَ هَُ] (ع اِ) ج ِ شهر. (منتهی الارب) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 62). ماهها. شهور: تربص اربعه اشهر. (قرآن 226/2). و رجوع به همان سوره آیه ٔ 234 و سوره ٔ 9 آیه ٔ 2 و سوره ٔ 65 آیه 4 شود.

اشهر. [اَ هََ] (ع ن تف) مشهورتر. (منتهی الارب) (آنندراج). آشکارتر. مشهورتر. (ناظم الاطباء). نامی تر. نامدارتر. نامورتر. ارفع:
در جهان نام نیک تو مشهور
نام مشهور تو ز بام اشهر.
سوزنی.
- امثال:
اشهر ممن قادَ الجمل.
اشهر من البدر.
اشهر من الشمس والقمر.
اشهر من العلم.
اشهر من رایهالبیطار.
اشهر من علائق الشعر.
اشهر من فرس الابلق.
اشهر من فرق الصبح.
اشهر من فلق الصبح.
اشهر من قوس قزح.

فرهنگ معین

اشهر

(اَ هَ) [ع.] (ص تف.) نامدارتر، شناخته شده تر.

فرهنگ عمید

اشهر

مشهورتر، معروف‌تر، نامدارتر،
آشکارتر،

شهر۲
* اشهر حج: ماه‌های شوال و ذی‌القعده و نه روز یا ده روز از اول ذی‌الحجه که در آن‌ها می‌توان حج به‌جا آورد،
* اشهِر حرام (حُرُم): ماه‌های حرامی که اسلام جنگ در طول آن‌ها را حرام شمرده است،

حل جدول

اشهر

معروف تر و مشهورتر

فرهنگ فارسی هوشیار

اشهر

نامدارتر

فرهنگ فارسی آزاد

اشهر

اَشْهُر، ماه ها (مفرد: شَهْر)،

اَشْهَر، مشهورتر (ین)، نامدارتر (ین)،

معادل ابجد

اشهر

506

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری