معنی اشک خونین

لغت نامه دهخدا

اشک خونین

اشک خونین. [اَ ک ِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) اشک سرخ. (آنندراج):
اشک خونین بنمودم به طبیبان گفتند
درد عشق است و جگرسوز دوائی دارد.
حافظ (دیوان چ قزوینی - غنی ص 84).
و رجوع به اشک پیازی و اشک جگرگون و اشک حنائی و اشک خون آلوده و اشک خونی شود.

حل جدول

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

اشک خونین

1037

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری