معنی افزاید
حل جدول
زیاد کند، بیشتر کند
واژه پیشنهادی
فرهنگ فارسی هوشیار
سخن بزرگان
لغت نامه دهخدا
پیراهه. [هََ / هَِ] (اِ مرکب) آنچه بدان زینت افزاید. و زینت و نیکویی. (شرفنامه).
نشاطافزا
نشاطافزا. [ن َ / ن ِ اَ] (نف مرکب) که شادی و خرمی افزاید. شادی فزا. نشاطآور.
غم افزا
غم افزا. [غ َ اَ] (نف مرکب) غم افزای. آنچه غم افزاید. غم افزاینده. رجوع به غم شود.
حنکلاء
حنکلاء. [] (ع اِ) (حب الَ...) حبی است که فربهی افزاید و آنرا زنان بکار میداشته اند. (یادداشت مرحوم دهخدا).
غم فزا
غم فزا. [غ َ ف َ] (نف مرکب) آنکه یا آنچه غم افزاید. افزاینده ٔ غم. غم افزا. غم فزای. رجوع به غم و غمفزای شود.
مخیلت
مخیلت. [م َ ل َ] (ع اِ) مخیله. پندار و خیال: و در اصابت حیلت و تقویت پندار و مخیلت می افزاید. (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 93).
انگلیسی به فارسی
« دی سی» افزا طبقه ای از فرستنده ی تلویزیونی که به سیگنال تصویری یک مؤلهف « دی سی» موسوم به سطح پایه می افزاید.
برق و الکترونیک
(دی سی) افزا طبقه ای از فرستنده ی تلویزیونی که به سیگنال تصویری یک مؤلهف (دی سی) موسوم به سطح پایه می افزاید
معادل ابجد
103