معنی افزاید

حل جدول

افزاید

زیاد کند، بیشتر کند

فرهنگ فارسی هوشیار

پیراهه

(اسم) آنچه بدان زینت افزاید پیرایه


افزاییدن

(افزایید افزاید خواهد افزایید بیفزای افزاینده افزاییده افزایش)


مستقصی

کوشنده به ژرف رسنده (اسم) تحقیق وبررسی شده: وماآن را جوایب شافی گفته ایم تکرار و تطویل ملال افزاید بموضعش مستقصی برود. . . . (اسم) تفحص وتحقیق کننده.

سخن بزرگان

مثل عبری

هرکس بر دانش خود افزاید، بر اندوه خود افزوده است.


گیبون

معاشرت بر دانایی می افزاید، ولی تنهایی مکتب نبوغ است.

لغت نامه دهخدا

پیراهه

پیراهه. [هََ / هَِ] (اِ مرکب) آنچه بدان زینت افزاید. و زینت و نیکویی. (شرفنامه).


نشاطافزا

نشاطافزا. [ن َ / ن ِ اَ] (نف مرکب) که شادی و خرمی افزاید. شادی فزا. نشاطآور.


غم افزا

غم افزا. [غ َ اَ] (نف مرکب) غم افزای. آنچه غم افزاید. غم افزاینده. رجوع به غم شود.


حنکلاء

حنکلاء. [] (ع اِ) (حب الَ...) حبی است که فربهی افزاید و آنرا زنان بکار میداشته اند. (یادداشت مرحوم دهخدا).


غم فزا

غم فزا. [غ َ ف َ] (نف مرکب) آنکه یا آنچه غم افزاید. افزاینده ٔ غم. غم افزا. غم فزای. رجوع به غم و غمفزای شود.


مخیلت

مخیلت. [م َ ل َ] (ع اِ) مخیله. پندار و خیال: و در اصابت حیلت و تقویت پندار و مخیلت می افزاید. (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 93).

انگلیسی به فارسی

DC inserter

« دی سی» افزا طبقه ای از فرستنده ی تلویزیونی که به سیگنال تصویری یک مؤلهف « دی سی» موسوم به سطح پایه می افزاید.

برق و الکترونیک

Dc Inserter

(دی سی) افزا طبقه ای از فرستنده ی تلویزیونی که به سیگنال تصویری یک مؤلهف (دی سی) موسوم به سطح پایه می افزاید

معادل ابجد

افزاید

103

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری