معنی اقوام باستانی خاورمیانه
حل جدول
مواب
از اقوام باستانی خاورمیانه
مواب
از اقوام خاورمیانه
مواب
ازاقوام باستانی خاورمیانه
مواب
قوم باستانی خاورمیانه
مواب
از اقوام کهن خاورمیانه
آسوریان
از اقوام باستاتی خاورمیانه
مواب
از زبانهای باستانی خاورمیانه
آرامی
خاورمیانه
شرق اوسط
لغت نامه دهخدا
اقوام. [اَق ْ] (ع اِ) ج ِ قَوْم. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). بمعنی خویشاوندان و فرقه ها و گروهها و طایفه ها. (ناظم الاطباء):
چشم از آنروز که برکردم و رویت دیدم
بهمین دیده سر دیدن اقوامم نیست.
سعدی.
و رجوع به قوم شود.
فارسی به عربی
الشرق الأوسط
فرهنگ فارسی هوشیار
مترادف و متضاد زبان فارسی
ارحام، اقربا، بستگان، خویشان، وابستگان،
(متضاد) اغیار، بیگانگان
فرهنگ عمید
قوم
معادل ابجد
1585