معنی التهاب
فارسی به انگلیسی
Incandescence, Inflammation
فارسی به عربی
عربی به فارسی
لغت نامه دهخدا
التهاب. [اِ ت ِ] (ع مص) افروخته شدن آتش. (منتهی الارب) (مصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). افروخته شدن. (غیاث اللغات). افروخته شدن. (دهار). || (اِ) زبانه و شعله ٔ آتش. (مؤید الفضلاء):
اکنون بدینمقام در آن آتشم ز دل
کش ز آب دیده افزون میگردد التهاب.
مسعود سعد.
ترا کی بود چون چراغ التهاب
که از خود پری همچو قندیل از آب.
سعدی.
فرهنگ عمید
افروخته شدن آتش، زبانه کشیدن آتش، برافروختن،
[مجاز] برافروختگی، خشم،
(پزشکی) سوزش، درد، و سرخی پوست بدن،
حل جدول
برافروختگی
مترادف و متضاد زبان فارسی
برافروختگی، سوز، سوزش، اضطراب
فارسی به آلمانی
Beule (f), Kochen, Schwären (m), Sieden
فرهنگ معین
(مص ل.) زبانه زدن، افروخته شدن آتش، (اِمص.) برافروختگی، جمع التهابات. [خوانش: (اِ تِ) [ع.]]
فرهنگ واژههای فارسی سره
برافروختگی
فرهنگ فارسی هوشیار
افرخته شدن آتش
فرهنگ فارسی آزاد
اِلْتِهاب، افروخته شدن و زبانه کشیدن آتش، برافروختگی،
فارسی به ایتالیایی
infiammazione
معادل ابجد
439