معنی الرد
لغت نامه دهخدا
الرد. [اَ ل َ] (اِ) جوالی را گویند که از ریسمان مانند دام ببافند و باغبانان و سبزی فروشان آن را از شلغم و چغندر و ترب و زردک و اسفناج و دیگر تره ها و سبزیها پر کرده، بر پشت گاو و خر بار کنند و از باغ و ده به شهر برند. (فرهنگ جهانگیری) (ازبرهان قاطع) (از هفت قلزم). جوالی باشد از ریسمان که به شکل دام بافند و بدان کاه و امثال آن کشند. (انجمن آرا) (از آنندراج) (از فرهنگ نظام). در تداول مردم قزوین اَلُرد بمعنی گاله و جوال است:
بساز پر، شکم از زردک و چغندر خام
که جای شلغم و زردک بود همیشه الرد.
همام تبریزی (از جهانگیری).
الرد. [اَ ل ُ] (اِ) در تداول مردم قزوین بمعنی گاله (جوال) است. لهجه ای از اَلَردشعوری نیز بضم لام آورده است. رجوع به اَلَرد شود.
فرهنگ معین
(اَ رَ) (اِ.) جوالی بزرگ که از ریسمان به شکل تور سازند و بدان کاه و علف و غیره را حمل کنند.
فرهنگ عمید
جوال بزرگ به شکل تور که از ریسمان برای حملونقل کاه و علف و چغندر و امثال آنها میبافند: بساز پر شکم از زردک و چغندر خام / که جای شلغم و زردک بُوَد همیشه الرد (همام تبریزی: لغتنامه: الرد)،
حل جدول
تور کاهکشی
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) جوالی بزرگ که از ریسمان بشکل تور سازند و بدان کاه و علف و غیره را حمل کنند.
معادل ابجد
235