معنی الکل
لغت نامه دهخدا
الکل. [اَ ک ُ] (اِ) این کلمه در قرن شانزدهم از «الکحل » عربی عاریه گرفته شده است. (نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز سال 3 شماره 3 و 4 ص 93) (لاروس کبیر مدیکال). محمد زکریای رازی نخستین کسی است که از تقطیر شراب، الکل گرفت و آن را الکحل نامید، امروزه این آزمایش را با قرع و انبیق و یا اسباب تقطیر و مبرد (لوله ای که از لوله ٔ دیگری احاطه شده و از میان دو لوله آب سرد جریان دارد) انجام میدهند، قطرات اولیه ٔ تقطیر، الکل بیشتر دارد ولی قطرات بعدی آبش بیشتر است. الکل خالص مایعی است بیرنگ با بویی مطبوع و طعمی سوزان. وزن مخصوص آن 0/8 است و در ْ78 میجوشد و در ْ130 منجمد میشود، به همین جهت با آن میزان الحراره هایی برای اندازه گیری حرارتهای پست میسازند. الکل حلال خوبی است. ید، کافور، لاستیک، چربی و اسانسهای نباتی در آن حل میشوند. تنتورید محلول ید در الکل است. الکل با آب به هر نسبتی مخلوط میشود و این عمل همیشه با ایجادگرما و نقصان حجم همراه است. درجه ٔ الکلی یک محلول الکلی حجم الکل خالص آن است که در هر 100 سانتیمتر مکعب آن موجود است، مثلاً الکل 80 درجه یعنی محلولی که در هر 100 سانتیمتر مکعب آن 80 سانتیمتر مکعب الکل خالص وجود دارد. برای تعیین درجه ٔ الکلی از الکل سنج استفاده میشود. الکل قوی 96 درجه است و تهیه ٔ الکل 100 درجه بسیار دشوار است. و رجوع به «الکلها» شود.
مصارف الکل: الکل بعنوان سوخت در چراغهاو همچنین بعنوان حلال برای تهیه ٔ لاک الکل، ورنی، مواد منفجره، سلولوئید، تنتورید، ادوکلن، بسیاری از محلولهای دارویی و عطرها بکار میرود، و نیز آن را برای تهیه ٔ اتر بیهوشی، سرکه، کلروفرم و جز آن مصرف میکنند. مشروبات الکلی برای قلب و کبد و روده ها مضر است. و مضرات اجتماعی آن بیشتر است زیرا اغلب جنایات در حال مستی رخ میدهد. رجوع به شیمی مختصر آلی پریمن صص 119- 229 و شیمی آلی شیخ ج 1 صص 121- 125 و ماده ٔ «الکلها» شود.
- چندالکلی، الکلی که عامل اکسیدریل (OH) آن متعدّد باشد.
- دوالکلی، الکلی که دارای 2 عامل اکسیدریل (OH) باشد.
- یک الکلی، ممکن است عامل اکسیدریل (OH) در هیدروکربوری چند بار تکرار شود و بنابراین ممکن است جسم یک الکلی و دوالکلی و چند الکلی بدست آید. و رجوع به الکلها شود.
فرهنگ معین
جسمی است آلی، فرّار و دارای مزه تند که در پزشکی مورد استفاده قرار می گیرد، مشروب سکرآور مانند: شراب، ویسکی و عرق. [خوانش: (اَ کُ) [فر. ع. الکحل] (اِ.)]
فرهنگ عمید
مایعی فرّار، با طعم تند و سوزان که در صنعت داروسازی و تهیۀ مشروبات الکلی به کار میرود. δ محمدبن زکریای رازی نخستین کسی است که از تقطیر شراب، الکل گرفت، الکل سفید،
* الکل اتیلیک: (شیمی) الکلی بیرنگ با بوی مطبوع و طعم تند که در نوشابههای الکلی موجود است و در داروسازی و صنعت به کار میرود،
* الکل متیلیک: (شیمی) الکلی بیرنگ و سمّی که از تقطیر چوب به دست میآید و در صنعت و طب به کار میرود. عرق چوب، الکل چوب، الکل صنعتی،
حل جدول
فارسی به انگلیسی
Alcohol, Ethyl Alcohol
فارسی به ترکی
alkol
فارسی به عربی
کحول
تعبیر خواب
نوشیدن آن با آدمهای سرخوش: دوره ای خوش خواهید داشت نوشیدن آن با آدمهای غمگین: خیانت - لوک اویتنهاو
فرهنگ فارسی هوشیار
مایعی است فرارکه دارای طعم تند و سوزان میباشد و بر دو قسم است یکی الکل اتیلیک که در تمام نوشابه های خمری شراب و عرق و امثال آنها موجود است و آن را الکل سفید هم میگویند و دیگر الکل متیلیک که از تقطیر چوب به دست میاید و در صنعت به کار میرود
فارسی به ایتالیایی
alcol
فارسی به آلمانی
Alkohol (m), Alkohol [noun]
معادل ابجد
81