معنی امجد
لغت نامه دهخدا
امجد. [اَ ج َ] (ع ص) بزرگوار و جوانمرد و باشرف. (ناظم الاطباء). بزرگوار. (فرهنگ فارسی معین). بزرگ. (مؤید الفضلاء). || (ن تف) بزرگتر. (غیاث اللغات) (آنندراج). ج، اماجد. (ناظم الاطباء).
فرهنگ معین
(اَ جَ) [ع.] (ص تف.) بزرگوارتر.
فرهنگ عمید
بزرگوارتر،
جوانمردتر،
حل جدول
بزرگوارتر، جوانمردتر
فرهنگ فارسی هوشیار
بزرگوار و جوانمرد و باشرف
فرهنگ فارسی آزاد
اَمْجَد، بزرگوارتر (ین)، جوانمردتر (ین)، (جمع: اَماجد).
َ
معادل ابجد
48
![معنی و تعبیر شکل زن باردار [حامله] در فال قهوه چیست ؟](https://www.jadvalyab.ir/blog/wp-content/uploads/2022/05/7-similar-to-the-image.jpg)


