معنی امر ، دستور ، حکم

حل جدول

امر ، دستور ، حکم

فرمان


امر و حکم

دستور، اجازه

فرمایش


ارد ، امر ، حکم

دستور و فرمان


ارد، امر، حکم

دستور و فرمان


حکم و دستور

فرمان

واژه پیشنهادی

دستور و حکم

امر

فرمایش

عربی به فارسی

امر

نهی , قدغن , حکم بازداشت , دستور , اتحاد , اموزش , راهنمایی

فرهنگ فارسی هوشیار

حکم

لگام در دهن اسب کردن حکومت، امر کردن و فرمان دادن، حکم کردن حکومت، امر کردن و فرمان دادن، حکم کردن

فرهنگ فارسی آزاد

امر

اَمْر، دستور -حکم، فرمان، طلب اجرا و عمل (جمع: اَوامِر)،

مترادف و متضاد زبان فارسی

امر

قضا، کار، جریان، حادثه، قضیه، مسئله، تحکم، حکم، دستور، فرمان، فرمایش، فقره

فرهنگ عمید

امر

[جمع: اوامر] فرمان، حکم،
[جمع: امور] کار،
حادثه،
(ادبی) در دستور زبان، فعلی که با آن فرمان می‌دهند،
(تصوف) عالَم ملکوت، عالَم غیب،
* امر به‌معروف: [مقابلِ نهی‌ از منکر] (فقه) وادار کردن مردم به کارهای پسندیده و خوب و تکالیف شرعی،

فرهنگ معین

امر

(مص م.) فرمان دادن، (اِ.) دستور، حکم، جمع اوامر.، ~ و نهی کردن کسی را به اطاعت از خود واداشتن. [خوانش: (اَ) [ع.]]

کلمات بیگانه به فارسی

حکم

دستور

معادل ابجد

امر ، دستور ، حکم

979

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری