معنی امپراتریس

لغت نامه دهخدا

امپراتریس

امپراتریس. [اِ پ ِ] (فرانسوی، اِ) زوجه ٔ امپراتور. (فرهنگ فارسی معین). ملکه. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). شهربانو. (فرهنگ فارسی معین). شهبانو.

فرهنگ معین

امپراتریس

(اِ پِ تِ) [از فر.] (اِ.) = امپراطریس: زوجه امپراتور، ملکه، شهربانو.

فرهنگ عمید

امپراتریس

ملکه، زن امپراتور،

حل جدول

فارسی به عربی

امپراتریس

امبراطوره

فرهنگ فارسی هوشیار

امپراتریس

زن امپراتور، ملکه

معادل ابجد

امپراتریس

914

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری