معنی امپراتریس
لغت نامه دهخدا
امپراتریس. [اِ پ ِ] (فرانسوی، اِ) زوجه ٔ امپراتور. (فرهنگ فارسی معین). ملکه. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). شهربانو. (فرهنگ فارسی معین). شهبانو.
فرهنگ معین
(اِ پِ تِ) [از فر.] (اِ.) = امپراطریس: زوجه امپراتور، ملکه، شهربانو.
فرهنگ عمید
ملکه، زن امپراتور،
فارسی به عربی
امبراطوره
حل جدول
ملکه
امپراتریس روم
سویرا
امپراتریس روسیه
کاترین کبیر
امپراتریس مقتدر روسیه
کاترین دوم
امپراتریس کشور روسیه که به مدت 34 سال این مقام را داشت
کاترین دوم
ملکه
امپراتریس
زن امپراتور
امپراتریس
فرهنگ فارسی هوشیار
زن امپراتور، ملکه
عربی به فارسی
زن امپراتور , ملکه , امپراتریس , شهبانو
سوئدی به فارسی
زن امپراتور، ملکه، امپراتریس، شهبانو،
اسپانیایی به فارسی
زن امپراتور، ملکه، امپراتریس، شهبانو.
معادل ابجد
914