معنی امیر حسین ثقفی

حل جدول

امیر حسین ثقفی

کارگردان فیلم همه چیز برای فروش


فیلمی از امیر حسین ثقفی

همه چیز برای فروش

لغت نامه دهخدا

حسین ثقفی

حسین ثقفی. [ح ُ س َ ن ِ ث َ ق َ] (اِخ) ابن محمدبن حسین بن عبداﷲبن صالح بن شعیب بن فتحویه ٔ ثقفی دینوری مکنی به ابوعبداﷲ. محدث است. در نیشابور در ربیع الاَّخر 414 هَ. ق. 1023/ م. درگذشت و از ابوبکربن السنی روایت دارد. (معجم المؤلفین از سیر النبلاء ج 11 ص 85) (عیون التواریخ ج 13 ص 12) (شذرات الذهب ج 3 ص 200).


ثقفی

ثقفی. [ث َ ق َ] (اِخ) جُبیر. پدر زیاد تابعی است.

ثقفی. [ث َ ق َ فی ی] (ع ص نسبی) منسوب به ثقیف قسی بن منبه بن بکربن هوازن پدر قبیله ٔ بنوثفیف.

ثقفی.[ث َ ق َ] (اِخ) قاسم بن فضل مکنی به ابی عبداﷲ حافظاصفهانی متوفی 489 هَ. ق. او راست: کتاب اربعین.

ثقفی. [ث َ ق َ ی ی] (اِخ) ابراهیم بن محمد اصفهانی مکنی به ابو اسحاق یکی از ثقات فقهاء شیعه و کتاب اخبار الحسن بن علی از اوست. (ابن الندیم). رجوع به ابراهیم بن محمد ثففی شود.

ثقفی. [ث َ ق َ] (اِخ) ابوعبدالملک مُتطب او ادیب و مساح و عالم به کتاب اقلیدس و طبیب ناصر و مستنصر و اعرج بود. او راست: نوادر، در طب. و مستنصر یا ناصر او را والی خزانهالسلاح کرد و در پایان عمر به نزول آب در چشم مبتلی شد. و به بیماری استسقاءدرگذشت. (عیون الانباء).


صالح ثقفی

صالح ثقفی. [ل ِ ح ِ ث َ ق َ] (اِخ) رجوع به صالح بن بیان ثقفی شود.


قاسم ثقفی

قاسم ثقفی.[س ِ م ِ ث َ ق َ] (اِخ) رجوع به قاسم بن ربیعه شود.


حبیب ثقفی

حبیب ثقفی. [ح َ ب ِ ث َ ق َ] (اِخ) رجوع به حبیب بن عمروبن عمیربن عوف شود.


عمار ثقفی

عمار ثقفی. [ع َم ْما رِ ث َ ق َ] (اِخ) ابن حمید ثقفی طائفی، مکنی به ابوزهیر. وی از صحابه و ساکن طائف بود. اما «ابواحمد» در باب کنی دو تن ابوزهیر قائل شده است یکی ابوزهیربن معاذ و دیگری ابوزهیر ثقفی. و درباره ٔ شخص دوم گوید که نام وی عماربن حمید، و پدر وی ابوبکربن ابی زهیر بوده است. و «ابن حجر» در «الاصابه» حدیثهایی از وی روایت کرده است. رجوع به الاصابه ٔ ابن حجر، جزء هفتم، باب کنی ترجمه ٔ شماره ٔ 452 و ابوزهیر ثقفی شود.


قلاء ثقفی

قلاء ثقفی. [ق َل ْ لا ءِ ث َ ق َ] (اِخ) علأبن رزین. از راویان است. (ریحانه الادب ج 3 ص 316).


عماره ٔ ثقفی

عماره ٔ ثقفی. [ع ُ رَ ی ِ ث َ ق َ] (اِخ) ابن روبه ٔ ثقفی، مکنی به ابوزهره. وی صحابی بود. در کوفه سکونت داشت و او را دو حدیث است. رجوع به الاصابه ٔ ابن حجر، قسم اول از حرف عین، ترجمه ٔ شماره ٔ 5710شود. نام پدر او در منتهی الارب «رویبه» آمده است.

فرهنگ فارسی هوشیار

ثقفی

(صفت) منسوب به قبیله ثقیف

معادل ابجد

امیر حسین ثقفی

1069

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری