معنی امیل آدولف ون برینگ
حل جدول
اولین برنده جایزه نوبل پزشکی
برنده نوبل پزشکی در سال 1901 میلادی
امیل آدولف ون برینگ (آلمان)
برنده نوبل پزشکی در سال 1901 میلادی
برینگ
دریایی در شمال اقیانوس آرام
آدولف
نام کوچک هیتلر
لغت نامه دهخدا
برینگ. [ب ِ] (اِخ) (دریای...) برنگ. رجوع به برنگ شود.
برینگ. [ب ِ] (اِخ) (تنگه یا باب...) برنگ. رجوع به برنگ شود.
ون
ون. [وَ] (حرف ربط) بل و بلکه که کلمه ٔ ترقی باشد. (برهان).
ون. [-ون] (ع پسوند) علامت جمع مذکر سالم در زبان عربی در حالت رفعی. (فرهنگ فارسی معین):
از این صورت اگر بیرون شوی تو
مه و خورشید محجوبون شوی تو.
عطار.
ون. [وَ] (اِخ) دهی است از دهستان نیاسر بخش قمصر شهرستان کاشان. سکنه ٔ آن 450 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
ون. [وَن ن] (ع اِ) چنگ که به انگشتان نوازند. (منتهی الارب) (آنندراج). سنجی که به انگشتان نوازند. (برهان) (اقرب الموارد). || (اِمص) سستی. (آنندراج). ضعف و ناتوانی در امور. (برهان) (اقرب الموارد). و این هر دو معنی دخیل است. (اقرب الموارد).
ون. [وَ] (پسوند) شبیه و مانند، مرادف وان. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). پسوندی است دال بر شباهت و مانندگی، چنانکه در پلون (پلوان)، نارون و غیره:
فروغ از توست انجم را بر این ایوان مینوون
شعاع از توست مر مه را بر این گردون مینایی.
سنایی.
ون. [وَ] (اِ) زبان گنجشک، و آن درختی است که چوبی محکم دارد و از آن الوار سازند و در ساختمانهابه کار برند. این درخت در جنگل ها بسیار روید. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به زبان گنجشک شود. || میوه ای است مغزدار که به ترکی چتلاقوچ و به عربی حبهالخضراء گویند. (برهان). میوه ٔ ریزه که اندرون آن مغزکی باشد، و به هندی چزونجی گویند. (غیاث اللغات). بنه [ب َ ن َ / ن ِ]. || به هندی، جنگل پردرخت. || ده هزار سال به لغت ختایی. (برهان). || (ص) صاف و بیغش. (برهان).
امیل
امیل. [اَ] (ع اِ) کوه ریگ که درازی آن بقدر یک روز راه و عرض آن یک گره باشد، یاپشته ٔ ریگ. ج، اُمُل. || (اِخ) نام جایی است. (از ناظم الاطباء).
امیل. [اِ] (اِخ) ازاعلام فرنگی و نام کتاب نویسنده و فیلسوف مشهور فرانسوی، ژان ژاک روسو است. رجوع به روسو (ژان ژاک) شود.
معادل ابجد
540