معنی ام کلثوم

لغت نامه دهخدا

ام کلثوم

ام کلثوم. [اُم ْ م ِ ک ُ] (ع اِ مرکب) شیر ماده. (از المرصع). || و گویند شترمرغ است. (از المرصع).

ام کلثوم. [اُم ْ م ِ ک ُ] (اِخ) دختر ابوبکر صدیق خلیفه ٔ اول که از زنان تابعی است و پس از مرگ پدر زاده شد. رجوع به الاصابه فی تمییز الصحابه ج 8 ص 276 شود.

ام کلثوم. [اُم ْ م ِ ک ُ] (اِخ) دختر ابوسلمهبن عبدالاسد مخزومی از ام سلمه (که بعد بازدواج رسول اکرم درآمد). ربیبه ٔ رسول اکرم بود. رجوع به الاصابه فی تمییز الصحابه ج 8 ص 273 شود.

ام کلثوم. [اُم ْ م ِ ک ُ] (اِخ) دختر زمعه قرشی عامری، خواهر سوده ام المؤمنین بوده. (از الاصابه فی تمییز الصحابه ج 8 ص 273).

ام کلثوم. [اُم ْ م ِ ک ُ] (اِخ) دختر عباس بن عبدالمطلب هاشمی. از زنان صحابی بود. رجوع به الاصابه فی تمییز الصحابه ج 8 ص 276 شود.

ام کلثوم. [اُم ْ م ِ ک ُ] (اِخ) دختر عبدود و خواهر عمروبن عبدود و زنی شاعر و فصیح و صاحب جمال و کمال بوده است و در واقعه ٔ قتل برادرش بدست علی بن ابیطالب (ع) اشعاری بدو منسوب است که مطلع آنها بیت زیر است:
لو کان قاتل عمرو غیر قاتله
لکنت ابکی علیه آخرالابد.
رجوع به ریحانه الادب ج 6 ص 233 و درّ منثور ص 63 شود.

ام کلثوم. [اُم ْ م ِ ک ُ] (اِخ) دختر عبداﷲبن عامر و زن یزیدبن معاویه بوده است. رجوع به ریحانه الادب ج 6 ص 239 و خیرات حسان ج 1 ص 58 شود.

ام کلثوم. [اُم ْ م ِ ک ُ] (اِخ) دختر عقبهبن معیط یا ابی معیط اموی، خواهر ولیدبن عقبه و زن عبدالرحمان بن عوف و خواهر مادری عثمان بن عفان و از زنان صحابی بوده. رجوع به الاصابه فی تمییز الصحابه ج 8 ص 274 و ریحانه الادب ج 6 ص 234 و تنقیح المقال شود.

ام کلثوم. [اُم ْ م ِ ک ُ] (اِخ) دختر علی بن ابیطالب (ع) از فاطمه (ع) که بنا بمشهور بهمسری عمر خلیفه ٔدوم درآمد. در تنقیح المقال آمده که ام کلثوم کنیه ٔ زینب کبری دختر علی است که در کربلا با برادرش حسین بن علی همراه بوده و سپس به شام و مدینه رفته است. مؤلف قاموس الاعلام ترکی به دو ام کلثوم قائل است و گوید علی بن ابیطالب دو دختر مکناه به ام کلثوم داشته، یکی کبری که از فاطمه بود و با عمربن خطاب و بعد از مرگ وی با عون بن جعفر طیار ازدواج کرد و دیگری صغری که با عبداﷲبن اصغربن عقیل ازدواج کرد. مؤلف منتهی الارب می نویسد: ام کلثوم زینب صغری از فاطمه بود که بازدواج عمر درآمد. و برخی از مورخان بچند ام کلثوم (از دختران علی) قائل شده اند. رجوع به الاصابه فی تمییز الصحابه ج 8 ص 275 و قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1037 و ریحانهالادب ج 6 ص 234 و اعیان الشیعه و تنقیح المقال شود.

ام کلثوم. [اُم ْ م ِک ُ] (اِخ) سومین دختر رسول اکرم بود که بعد از مرگ رقیه در سال سوم هجری بازدواج عثمان بن عفان درآمد ودر سال نهم هجری وفات کرد و لقب ذوالنورین عثمان بسبب ازدواج وی با ام کلثوم و رقیه دو دختر رسول اکرم است. رجوع به الاصابه فی تمییز الصحابه ج 8 ص 272 و ریحانه الادب ج 6 ص 239 و تذکره الخواتین ص 40 و 59 شود.

ام کلثوم. [اُم ْ م ِ ک ُ] (اِخ) نام دو تن از دختران موسی بن جعفر (ع) بوده. (از ریحانه الادب ج 6 ص 233).

ام کلثوم. [اُم ْ م ِ ک ُ] (اِخ) یکی از دختران حسین بن علی (ع) بوده. (از ریحانه الادب ج 6 ص 233).

حل جدول

ام کلثوم

دختر حضرت علی (ع)

معادل ابجد

ام کلثوم

637

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری