معنی انباره بزرگ تولیدانرژی پیوسته برق

حل جدول

انباره بزرگ تولیدانرژی پیوسته برق

اکومولاتور


انباره بزرگ تولید برق

آکومولاتور


انباره

پیل، قوه

آکومولاتور الکتریکی

پیل

آکومولاتور

لغت نامه دهخدا

انباره

انباره. [اَم ْ رَ / رِ] (اِ) پر کردن و انباشتن. (از انجمن آرا، ذیل انبار) (آنندراج، ذیل انبار). || دستگاه الکتریکی که می توان مقداری برق در آن ذخیره کرد و بهنگام لزوم از آن پس گرفت و آن انواع بسیار دارد مانند انباره ٔ سربی و غیره. آکومولاتور. (از فرهنگ فارسی معین، ذیل آکومولاتور).

فرهنگ فارسی هوشیار

انباره

پرکردن و انباشتن مخزن، قوه برق

فرهنگ عمید

انباره

دستگاهی که انرژی برق برای مواقع لزوم در آن ذخیره می‌شود، آکومولاتور، خازن،

فرهنگ معین

انباره

(اَ رِ) دستگاهی که می توان در آن برق ذخیره کرد و در هنگام لزوم از آن استفاده کرد، آکومولاتور.

فارسی به عربی

گویش مازندرانی

انباره

ساقه و برگ گیاهانی همچون اقطی، سرخس و گزنه که جهت کود خزانه...

فارسی به آلمانی

انباره

Ablegen, Geschäft (n), Lagern, Magazin (n)

واژه پیشنهادی

انباره

باتری

پیل

معادل ابجد

انباره بزرگ تولیدانرژی پیوسته برق

2984

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری