معنی اندوه
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(اَ) [په.] (اِ.) غم، غصه. اَندُه نیز گویند.
فرهنگ عمید
غم، غصه، دلگیری، گرفتگی دل،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
اسف، اضطراب، بیآرامی، بیقراری، تاسف، تالم، تحسر، تنگدلی، تیمار، حزن، حسرت، داغ، دریغ، رنج، غصه، غم، کرب، محنت، ملال، ملالت، هم،
(متضاد) سرور، شادی
فارسی به انگلیسی
Anguish, Dejection, Depression, Desolation, Funk, Gloom, Grief, Heartache, Melancholy, Misery, Sadness, Shadow, Sorrow
فارسی به عربی
حزن، ضیق، کدر، مراهق
فرهنگ فارسی هوشیار
غم و غصه
فارسی به ایتالیایی
معادل ابجد
66