معنی انر
لغت نامه دهخدا
انر. [اَ ن َ] (ص) هرچیز زشت و بد. (برهان قاطع). هر چیز زشت و کریه و بد. (هفت قلزم). بد و زشت. (انجمن آرا) (آنندراج) (فرهنگ جهانگیری) (فرهنگ رشیدی). هرچیز زشت و بد و هولناک و مهیب. (ناظم الاطباء):
تو در گشت با چهره ٔ گل اناری
ز پی عاشقان انر گله گله.
|| محتشم. (از جهانگیری) (رشیدی) (انجمن آرا) (آنندراج).
انر.[اُ ن َ] (اِخ) از امرای دولت ملک شاه بن آلب ارسلان ومحمودبن ملک شاه و برکیارق سلجوقی بود، به برکیارق عصیان کرد و در 492 هَ.ق. بقتل رسید. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1048 و اخبارالدوله السلجوقیه ص 77).
فرهنگ معین
(اَ نَ) (ص.) زشت، بد، مهیب.
حل جدول
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) زشت بد مهیب.
معادل ابجد
251