معنی اهوار
لغت نامه دهخدا
اهوار. [اَهَْ] (ص) حیران و واله و شیفته. (برهان) (هفت قلزم) (از آنندراج) (ناظم الاطباء). حیران و شیفته. (انجمن آرا). واله و حیران. (شعوری):
در راه خدا مگو که رهوار بماند
بگذشت و ازو بس در شهوار بماند
حق جو حق دید خلق حیران ماندند
شط رفت ببحرخویش و اهوار بماند.
(از شعوری).
اهوار. [اَهَْ] (ع اِ) ج ِ هَور، دریای خرد که بریزش آب بیشه ها و مانندآن فراخ گردد. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء).
فرهنگ عمید
حیران،
واله، شیفته،
حل جدول
حیران، شیفته، واله
فرهنگ فارسی هوشیار
(تک: هور) دریاچه های فراخ
فرهنگ پهلوی
واله وشیدا
معادل ابجد
213