معنی اورا
لغت نامه دهخدا
اورا. [اَ] (اِ) حصارو قلعه. (برهان) (آنندراج) (هفت قلزم):
زو عدو گر خود رود درحصن هفت اورای چرخ
آن کشدکز دست حیدر مالک خیبر کشید.
ابن یمین.
فرهنگ عمید
قلعه، حصار،
حل جدول
حصار، دیوارقلعه
قلعه
پاتریس اورا
از بازیکنان تیم یوونتوس
حصار، اورا، دژ، کلات
قلعه
اورا ، حصار ، دژ ، کلات
قلعه
کسی که اورا دست می اندازند
مچل
قلعه
کلات
اورا، حصار، دژ، کلات
کوشک
حصار، اورا، دژ، کلات
اورا
گویش مازندرانی
فارسی به عربی
ها
فارسی به آلمانی
Ihr, Ihre, Selbst, Sie
ترکی به فارسی
اورا
معادل ابجد
208