معنی اولین مخترعین خط
حل جدول
سومریان
اولین مخترعین خط در تاریخ
سومریان
نخستین مخترعین خط
سومریان
نخستین مخترعین خط در تاریخ
سومریان
در تاریخ آنها را اولین مخترعین خط می دانند
سومریان
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) جمع مخترع در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) .
لغت نامه دهخدا
اولین. [اَوْ وَ] (ص نسبی) در تداول فارسی بزیادت یاء و نون مزیدٌ علیه اول است مثل نخست و نخستین و مه و مهین و کمتر و کمترین. (غیاث اللغات). نخستین. صفت تعیینی عددی به معنی نخستین. (ناظم الاطباء):
اولین شخص گفت با بهرام
کای شده دشمن تودشمنکام.
نظامی (هفت پیکر).
چندانکه نگه میکنم ای رشک پری
بار دومین ز اولین خوبتری.
سعدی.
اولین نقطه گرچه چست بود
آخرین بهتر از نخست بود.
امیرخسرو دهلوی.
- اولین حرف، به معنی علم لدنی. (هفت قلزم).
- اولین رایتی، کنایه از حضرت رسالت پناه صلی اﷲ علیه و آله و سلم. (آنندراج) (هفت قلزم).
- اولین نقش، کنایه از نصیب و مقدر و قضا باشد. (آنندراج). اولین نقش و نقش معلوم، بمعنی قضای ازلی است. (هفت قلزم).
- اولین و آخرین،متقدمین و متأخرین. (آنندراج).
اولین.[اَوْ وَ] (ع ص، اِ) ج ِ اول در حالت نصبی و جری: ثله من الاولین. (قرآن 13/56). || قدماء.
خط
خط. [خ ُطط] (اِخ) نام جای پرنخلستان است در بحرین و آنرا خط عبدالقیس نیز می گویند. (معجم البلدان).
خط. [خ ُطط] (اِخ) موضع حیی. (ناظم الاطباء).
فارسی به عربی
اخدود، خط، خط الید، ید
گویش مازندرانی
فرهنگ عمید
مجموع نشانههایی که کلمات یک زبان با آن نوشته میشود،
دستخط،
خوشنویسی: کلاس خط،
شیوهای که با آن الفبای یک زبان نوشته میشود: خط نستعلیق،
[مجاز] نوشته،
[مجاز] سند،
سطر،
[مجاز] مسیر حرکت پیوستۀ یک وسیلۀ نقلیه: خط تهران ـ مشهد،
اثر قلم بر روی کاغذ یا چیز دیگر،
راه راست و طولانی،
۱۱. فاصلۀ میان دو نقطه،
۱۲. آنچه دو نقطه را به هم وصل کند،
۱۳. [قدیمی، مجاز] حُکم، فرمان،
* خط حامل: (موسیقی) = حامل
* خط سبز: [قدیمی، مجاز] موی لب که تازه بر پشت لب جوانی روییده باشد: ای نقطهٴ سیاهی بالای خط سبزت / خوشدانهای ولیکن بس بر کنار دامی (سعدی۲: ۵۸۸)،
* خط کوفی: نوعی خط عربی که در بیشتر حروف خط افقی و عمودی کشیده میشود و برای نوشتن کتیبهها در ساختمانهای مذهبی به کار میرفت،
* خط مستقیم (راست): (ریاضی) کوتاهترین خطی که دو نقطه را به یکدیگر متصل میکند،
* خط خمیده (منحنی): (ریاضی) خطی که نه مستقیم باشد نه منکسر،
* خط شکسته (منکسر): (ریاضی) خطی غیرمستقیم و مرکّب از چند قطعه خط مستقیم که در پیچ و خمهای آن زاویههایی تشکیل میشود،
* خط میخی: نوعی خط قدیمی با علایمی به شکل میخ که در کتیبههای هخامنشی به کار رفته است،
عربی به فارسی
حوض غسل تعمید , ظرف مخصوص نگه داری اب مقدس , چشمه , ذوب , خط , سطر , ردیف , رشته
معادل ابجد
2076