معنی اولین نمایش نامه نویس ایرانی
حل جدول
میرزا فتحعلی آخوندزاده
نمایش نامه
پیس
نامه نویس
مترسل
اولین زن طنز نویس ایرانی
بی بی خان استرآبادی
نمایش نامه لورکا
یرما
نمایش نامه مولیر
تارتف
نمایش نامه ولتر
زادیگ
نمایش نامه شکسپیر
اتللو
نمایش نامه سوفوکل
آنتیگون
لغت نامه دهخدا
نامه نویس. [م َ / م ِ ن ِ] (نف مرکب) آنکه مکتوب و نامه مینویسد. کاتب. محرر. (ناظم الاطباء).
فرهنگ عمید
نوشتهای که در آن داستانی برای بازی کردن در تئاتر تنظیم شده باشد و هنرپیشگان از روی آن نوشته حرف بزنند و نقش خود را بازی کنند، پیِس،
فرهنگ فارسی هوشیار
نوشته ای که در آن داستانی برای بازی کردن در تئاتر تنظیم شده باشد
نامه نویس
(صفت) آنکه نامه ومکتوب نویسدکاتب.
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
992