معنی او را پدر داستان نویسی می نامند
حل جدول
لغت نامه دهخدا
داستان نویسی. [ن ِ] (حامص مرکب) عمل داستان نویس. واقعه نویسی. مورخ.
نویسی
نویسی. [ن ِ] (حامص) به معنی نوشتن به صورت مزید مؤخر در این ترکیبات مستعمل است: تندنویسی. خفیه نویسی. خوش نویسی. دعانویسی. رقعه نویسی. روزنامه نویسی. رونویسی. نامه نویسی. و دیگر ترکیباتی که ذیل نویس آمده است. رجوع به هر یک از این ترکیبات در ردیف خود شود.
افسانه نویسی
افسانه نویسی. [اَ ن َ / ن ِ ن ِ] (حامص مرکب) داستان نویسی. عمل افسانه نویسنده. قصه نویسی. رجوع به افسانه شود.
پدر پدر
پدر پدر. [پ ِ دَ رِ پ ِ دَ] (اِ مرکب) جدّ. نیا.
پدر
پدر. [پ ِ دَ] (اِ) (از پهلوی اَبی تَر) مردی که از او دیگری بوجود آمده است. باب. والِد. اَب. بابا. اَبَه:
بپذرفت مهران ستاد از پدر
بنام شهنشاه پیروزگر.
فردوسی.
نبیره سپهدار فغفور چین
پدر گرد خاقان باآفرین.
فردوسی.
بخوبی پری و بپاکی گهر
به پیکر سروش و بچهره پدر.
فردوسی.
پسر بد مر او را یکی خوبروی
هنرمند و همچون پدر کینه جوی.
فردوسی.
فرود آمد و [کیخسرو] پیش یزدان بخاک
بغلطید و گفت ای جهاندار پاک
ستمکاره ای کرد بر من ستم
مرا بی پدر کرد و با درد و غم
تو از درد و سختی رهانیدیم
بدین تاج و دولت رسانیدیم.
فردوسی.
تو ایرانیان را ز مام و پدر
بهی و ز تخت و ز گنج و گهر.
فردوسی.
بر نکونامی چونانکه بود
پدر مشفق بر نیک پسر.
فرخی.
برادر ما [مسعود] را بر آن داشتند که رسول ما را بازگردانید و رسولی با وی نامزد کردند با مشتی عشوه و پیغام که ولیعهد پدر وی است. (تاریخ بیهقی). ما امیرالمؤمنین را از عزیمت خویش آگاه کردیم و عهد خراسان و جمله مملکت پدررا بخواستیم. (تاریخ بیهقی). و بشنوده باشد خان... که چون پدر ما... گذشته شد ما غایب بودیم از تخت ملک. (تاریخ بیهقی). بر خان پوشیده نیست که حال پدر ما امیر ماضی بر چه جمله بود. (تاریخ بیهقی). امیر... داند که ما را بجای پدر است و مهمّات بسیار در پیش داریم. (تاریخ بیهقی). گفت جان پدر تو نیز اگر بخفتی به از آنکه در پوستین خلق افتی. (گلستان).
- مثل پدر، مهربان چون پدر. و پدرِ پدر و پدرِ مادر؛ جَدّ.
|| یکی از اقانیم ثلاثه، نزد ترسایان. اَب. || آدم ابوالبشر. || پدر پریان، جان ّ. || پدر شدن، اُبُوّت.
- امثال:
پدر کشته کی میکند آشتی.
ترکیبها:
برادر پدر. (فردوسی). بی پدر. پدر بر پدر. هم پدر. (فردوسی). رجوع به همین کلمات شود.
اطلاعات عمومی
محمد علی جمالزاده
واژه پیشنهادی
یکی از کتابهای محمدرضا نظری دارکولی، نویسنده و منتقد ادبی ایرانی.دارکولی با این کتاب تعاریف تازهای از عناصر داستان وارد ادبیات داستانی کرد.
پدر نمایشنامه نویسی انگلستان
شکسپیر
ملقب به پدر داستان نویسی نوین ایران
محمدعلی جمالزاده
فارسی به ترکی
o gidiyor
فرهنگ فارسی هوشیار
نوشتن در پشت سند برای انتقال آن بدیگری عمل ظهر نویسی، کسی که بنفع او پشت نویسی شده.
تعبیر خواب
۱ـ اگر در خواب پدر خود را ببینید، علامت آن است که با مشکلی در زندگی مواجه می شوید. مشکل شما حل نمی شود مگر با فرد عاقلی مشورت کنید.
۲ـ اگر خواب پدر خود را ببینید که پیش تر مرده است، علامت آن است که کارهای شما به سختی پیش خواهد رفت.
۳ـ اگر دختری خواب پدر خود را ببیند که پیش تر مرده است، نشانه آن است که نامزدش او را فریب می دهد. - آنلی بیتون
پدر: نیکبختی
در حال مرگ: شرمساری
پدر شدن: تحولات - لوک اویتنهاو
معادل ابجد
1261