معنی ایالتی به معنای دریای کم عمق

حل جدول

فرهنگ فارسی هوشیار

کم عمق

کم ژرفا (صفت) جایی که عمق آن اندک باشد مقابل عمیق: (اکنون در قسمت کن عمق آب با دست و پا ناشیانه چلپ چلاپ میکرد) .

فرهنگ عمید

کم عمق

ویژگی جایی یا چیزی که گودی آن کم باشد،


عمق

فاصلۀ سطح تا انتهای چیزی، ژرفا،
بخش داخلی چیزی، گودی،
شدت، اندازه: هنوز به عمق عشقش آگاه نشده بود،
(اسم مصدر) [مجاز] معنای ژرف داشتن، عمیق بودن،

فارسی به عربی

واژه پیشنهادی

عربی به فارسی

عمق

گود , ژرف , عمیق , گودی , ژرفا , عمق

لغت نامه دهخدا

عمق

عمق. [ع َ] (اِخ) چشمه ای است در وادی فرع. (منتهی الارب).

عمق. [ع َ م َ] (ع اِ) حق و استحقاق. (اقرب الموارد). حق. یقال: له فیه عمق، یعنی مر او را حقی است در آن. (منتهی الارب).

معادل ابجد

ایالتی به معنای دریای کم عمق

1125

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری