معنی ایرسا

لغت نامه دهخدا

ایرسا

ایرسا. (اِ) نام بیخ سوسن آسمانگون، چون گل آن زرد و سفید و کبود میباشد بنابرآن ایرسا نامیده اند چه شبیه بقوس قزح است. (برهان). سوسن آسمانگون و به حقیقت نام قوس قزح است و به مجاز سوسن را گویند بعلاقه ٔ الوان مختلفه. (از رشیدی). رجوع به ذخیره ٔ خوارزمشاهی و اختیارات بدیعی و تحفه ٔ حکیم مؤمن و الفاظالادویه و تذکره ٔ ضریر انطاکی شود. || بیونانی قوس و قزح را گویند. (برهان). قوس قزح. (غیاث اللغات). بیونانی «ایریس » («اشتینگاس »، «لکلرک 1 ص 177»، از حاشیه ٔ برهان چ معین). ایرس. (دزی) (حاشیه ٔ برهان چ معین).


اریسا

اریسا. [] (معرب، اِ) ایرسا. رجوع به ایرسا شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

ایرسا

لاتینی تازی شده سپید فاغره (فاغره زنبق) کمبک سپید (اسم) زنبق سفید ایرس، سوسن

فرهنگ عمید

ایرسا

(زیست‌شناسی) ریشۀ گیاه سوسن جبلی که پوست آن سرخ یا کبودرنگ و مغز آن زرد و خوش‌بو و به کلفتی انگشت است و در طب به کار می‌رود، بیخ سوسن،
رنگین‌کمان

فرهنگ گیاهان

ایرسا

سوسن آسمانی، سوسن چینی


سوسن آسمانی

ایرسا

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

ایرسا

272

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری