معنی ایز

لغت نامه دهخدا

ایز

ایز. (ترکی، اِ) نشان قدم. اثر پا. (فرهنگ فارسی معین).
- ایز کسی را گرفتن، رد پای کسی را گرفتن. او را پنهان تعقیب کردن. (فرهنگ فارسی معین).
- ایزگم کردن، رد پا را از میان بردن. گم کردن اثر و نشانه ٔ خود.
- || مردم را به اشتباه انداختن. (فرهنگ فارسی معین).

فرهنگ معین

ایز

[تر.] (اِ.) نشان قدم، رد پا.،~ کسی را گرفتن رد پای کسی را گرفتن، کسی را پنهانی تعقیب کردن.،~ گم کردن الف - رد، رد پا را از بین بردن. ب - مردم را به اشتباه انداختن.

فرهنگ عمید

ایز

ردپا، رد پی، نشان قدم،
* ایز گم کردن: [عامیانه، مجاز]
رد گم کردن، رد پا را از میان بردن،
کسی را منحرف ساختن و به غلط انداختن،

حل جدول

ایز

رد پا

مترادف و متضاد زبان فارسی

ایز

اثر، رد، نشانه

ترکی به فارسی

ایز

اثر، ردپا

گویش مازندرانی

ایز

نشانه، ردپا، حقیقت و کنه مطلب

فرهنگ فارسی هوشیار

ایز

ترکی جا پا (اسم) نشان قدم اثرپا. یا ایز کسی را گرفتن او را پنهانی تعقیب کردن. یا ایز گمد کردن. ‎ رد پا را از میان بردن گم کردن اثر و نشانه خود، مردم را به اشتباه انداختن.

واژه پیشنهادی

ایز

رد پا و اثر

معادل ابجد

ایز

18

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری