معنی ایسوس

لغت نامه دهخدا

ایسوس

ایسوس. (اِخ) شهر قدیم انتهای جنوب شرقی کیلیکیا در آسیای صغیر. در آنجا اسکندر مقدونی داریوش سوم را شکست داد (333 ق.م.) و هراکلیوس سپاهی از ایرانیان را مغلوب کرد. (دایره المعارف فارسی). رجوع به ایران باستان ج 1 ص 163 و ج 2 صص 1001- 1026 و 1301- 1466 و ج 3 ص 2111 و 2172 و رجوع به فرهنگ فارسی معین شود.


اسکندریه

اسکندریه. [اِ ک َ دَ ری ی َ] (اِخ) اسکندریه ٔ ایسوس در کنار دریای مغرب، بناکرده ٔ آن تی گُن اول، از سلسله ٔ سلوکیان. (ایران باستان ص 2111).


پی تاگراس

پی تاگراس. [گ ُ] (اِخ) از مردم لاسدمون، از سرداران یونانی و فرمانده سی وپنج کشتی که در ایسوس به کورش اصغر ملحق شد. (ایران باستان ج 2 ص 1005).


ساباسس

ساباسس. [س ِ] (اِخ) نام سردار ایران و والی مصر است که در جنگ اسکندر با داریوش سوم در ایسوس بسال 333 ق.م کشته شد. نام او را مورخان تازیاسِس نیز نوشته اند. رجوع به ایران باستان ج 2 ص 1310 شود.

معادل ابجد

ایسوس

137

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری