معنی باباشمل

لغت نامه دهخدا

باباشمل

باباشمل. [ش َ م َ] (ص مرکب، اِ مرکب) لقب گونه ایست که به سردسته ٔلوطیهای هر محل و به رؤسای قاطرخانه ٔ شاهی دهند.

فرهنگ عمید

باباشمل

ویژگی مرد حق و حساب‌دان،
جوانمرد، لوطی،

حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

باباشمل

داش، داش‌مشدی، لوطی،
(متضاد) نالوطی، جاهل

فرهنگ معین

باباشمل

کنایه از: شخص درشت اندام و دارای رفتار خشن و بی ادبانه، لوطی، جاهل. [خوانش: (شَ مَ) (ص. اِ.)]

معادل ابجد

باباشمل

376

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری