معنی باتری قابل شارژ
حل جدول
انباره
شارژ
مقدار برق باتری
آکومولاتور قابل شارژ
اختراعی از یوهان ریتر
باطری قابل شارژ
انباره
باتری
مخزن نیروی برق
پیل
قوه
لغت نامه دهخدا
باتری. [] (اِخ) نام ناحیتی از خوار ورامین.
فرهنگ معین
(اِ.) بار، حمل، مقدار برق لازم برای باتری، هزینه ای که ساکنان یک مجتمع مسکونی برای خدمات و نگه داری از مجتمع می پردازند، هزینه سرانه خدمات (فره).4- (ص.) پر، اشباع، در فارسی به معنای شاد، سرحال. [خوانش: (رْ) [فر.]]
باتری
[فر.] (اِ.) = باطری: مجموعه ای است از چند واحد الکتروشیمیایی یا انباره که محل ذخیره نیروی الکتریسته است.
فرهنگ عمید
مقدار برق یک دستگاه،
(اسم مصدر) عمل ذخیره کردن برق در یک دستگاه،
هزینهای که در ازای خدمات ارائه شده به کسی داده میشود،
(صفت) [عامیانه، مجاز] شاد وسرحال،
باتری
(برق) دستگاهی متشکل از چند پیل و دارای صفحههای مثبت و منفی که در محلول اسیدسولفوریک قرار دارد و برای تولید قوۀ برق در اتومبیل و بعضی ماشینهای دیگر به کار میرود،
(نظامی) [منسوخ] واحد شمارش توپخانه،
فارسی به انگلیسی
Charge
معادل ابجد
2247