معنی باجناق و هم‌زلف

حل جدول

باجناق و هم‌زلف

سلف


باجناق

هم‌زلف

همریش

سلف


باجناق و آیزنه

هم‌ریش

مترادف و متضاد زبان فارسی

باجناق

همریش، سلف، هم‌زلف،
(متضاد) هوو، وسنی

لغت نامه دهخدا

باجناق

باجناق. [ج َ] (ترکی، اِ) رجوع به باجناغ شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

باجناق

ترکی همریش هم داماد (گویش گیلکی) همزلف (صفت اسم) دو مرد را که دو خواهر را در ازدواج دارند نسبت بهم باجناق گویند همریش همزلف.


و

حرف بیست و ششم از حروف خجای عرب و سی ام از الفبای فارسی و ششم از الفبای ابجدی و نام آن (واو) میباشد

فرهنگ معین

باجناق

[تر.] (ص. اِ.) = باجناغ: دو مردی که با دو خواهر ازدواج کرده باشند، هم ریش.

کلمات بیگانه به فارسی

باجناق

همریش

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

باجناق

همریش

فارسی به ایتالیایی

واژه پیشنهادی

باجناق

هم داماد، هم زلف، هم ریش


کارگردان فیلم باجناق

حسین قاسمی وند

معادل ابجد

باجناق و هم‌زلف

325

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری