معنی باخبر
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(خَ بَ) [فا - ع.] (ص مر.) آگاه، مطلع. مق بی خبر.
فرهنگ عمید
آگاه، مطلع، واقف،
حل جدول
آگاه
مترادف و متضاد زبان فارسی
آگاه، داننده، درجریان، مستحضر، مطلع، ملتفت، وارد، واقف،
(متضاد) غافل، بیخبر
فارسی به انگلیسی
Aware, Informed, Knowledgeable
فارسی به عربی
ضمیر، مدرک
معادل ابجد
805