معنی بازخواست کردن

لغت نامه دهخدا

بازخواست کردن

بازخواست کردن. [خوا / خا ک َ دَ] (مص مرکب) مؤاخذه کردن. تعزیر کردن. معاتبت کردن. عتاب کردن. توبیخ کردن. ملامت کردن. نکوهش کردن. سرزنش کردن.

حل جدول

فارسی به انگلیسی

بازخواست‌ کردن‌

Admonish, Protest, Reprimand, Upbraid

معادل ابجد

بازخواست کردن

1351

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری