معنی بازده
لغت نامه دهخدا
بازده. [دِه ْ] (اِ مرکب) مقدار درآمد و نتیجه و بهره ای که از زمین مزروع یا کارخانه ای حاصل شود. || مقدار کاری که از یک دستگاه فنی گرفته میشود. ضریب انتفاع.
فرهنگ معین
(دِ) (اِمر.) نتیجه کار، راندمان.
فرهنگ عمید
(فیزیک) نتیجۀ کار یک دستگاه به نسبت مقدار انرژی که در آن مصرف میشود،
مقدار محصولی که انسان یا ماشین در مدت معین تولید میکند، راندمان،
حل جدول
راندمان
مترادف و متضاد زبان فارسی
ثمر، حاصل، محصول، نتیجه، راندمان، کارکرد، میزان تولید
فارسی به انگلیسی
Efficiency, Outcome, Payoff, Return, Yield
فارسی به ترکی
verim
فارسی به عربی
دخل، کفاءه، محصول
فرهنگ فارسی هوشیار
مقدار درآمد و نتیجه و بهره برداری که از زمین مزروع یا کارخانه ای حاصل شود
فارسی به آلمانی
Ausbeute (f), Einbringen, Ergeben, Ertrag (m), Nachgeben, Weichen
معادل ابجد
19